سارابشارت همپای سایر افراد بینا و حتی بیشتر ازآنها فعالیت می کند؛ اویک تایپیست حرفه ای بوده که به امور اداری نیز مسلط است ، همچنین در بخش شناسایی، برنامه ریزی برای روشن دلان بسیار فعال است.
همسر، برادر و همسر برادر سارا بشارت نیز نابینا هستنداما این نابینایی برای آنها محدودیت ایجاد نکرده است، پیشرفت تکنولوژی باعث شده تا خانواده بشارت تمام کارهایی که یک فرد عادی با گوشی و کامپیوتر انجام میدهند را بتوانند انجام دهند.
سارابشارت
ضمن بیان تواناییهای خاص هر چهارنفرشان می گوید: بعنوان مثال زن برادرم
با وجود نابینایی در آشپزی مهارت زیادی دارد بطوریکه بینایان برای آموزش
آشپزی، در کلاس وی شرکت میکنند، برادرم و همسرش به تنهایی به خرید میروند
و زندگی کاملا مستقلی دارند، خودم هم به کارهای خانه مثل آشپزی، گردگیری،
جارو زدن و ... مسلط هستم.
درمیان حرف های او که از
جنس گلایه های مردم عادی است،بوی نقد از نوع مدیریت شهری به مشام می رسد،و
می گوید:در شهر به علت وجود چاله های زیاد کوچه ها و معابر در فرهنگ
شهر؛ تردد را برای من و دیگر نابینایان با عصای سفید ، با مشکلات عدیده ای
روبرو کرده است.
بشارت در بیان احوال شخصی نابینایان
نیز می گوید: به نظر من، ۹۰درصد اینکه مسئولین و افراد بینا به من نابینا
اهمیت بدهند یا نه، بستگی به خود من دارد.
او می
افزاید:برخی نابینایان خود را از جامعه کنار میکشند و طوری رفتار میکنند
که دیگران به آنها ترحم کنند، مثلا وقتی یک فرد نابینا میخواهد از خیابان
عبور کند، می ایستد تا یک نفر به او کمک کند.
درنگاه
بشارت بینا و نابینایان هیچ فرقی با هم ندارند، او معتقد است نباید
نابینایان به دور خودشان حصار بکشند به بهانه اینکه مردم عادی به آنها ترحم
میکنند.
وی که معتقد است از مردم عادی به نابینایان ترحم کنند مقصر خود فرد نابینا است می افزاید:اگر چندبار دیگران ببینند که ما از پس انجام کارها مثلا خرید، رفت و آمد، آشپزی و... به خوبی برمیآییم دیدشان نسبت به نابینایان تغییر میکند.
سارا بشارت که
کارشناس روانشناسی است، می گوید: در دبستان مدرسه استثنایی بودم و مقاطع
راهنمایی و دبیرستان را در مدارس عادی گذراندم، کتب دوران راهنمایی بریل
بود ولی کتابهای دبیرستان چون حجیم و زیادتر بود به صورت صوتی به ما ارائه
میشد، در دانشگاه پیام نور رشته روانشناسی خواندم، خانم کیومرثی در این دوران کمکهای بسیاری به من کرد به این صورت که کتابها را با اشتیاق و حوصله زیاد برایم گویا میکرد.
وی با تاکید بر لزوم اهمیت دادن به شخصیت روشندلان در سطح اجتماع می گوید: از منازل نابینایان بازدید می کنیم، مشکلات آنها را میپرسیم سپس با رئیس اداره بهزیستی در میان می گذاریم، بودجههای تخصیص یافته را با اولویتبندی برای آنها تعیین میکنیم بعنوان مثال وسایل توانبخشی، کامپیوتر و ... .
بشارت
می افزاید: نابینایان میتوانند با معرفی به کانون فرهنگی اجتماعی
نابینایان از کلاسهای مختلف از جمله بافندگی، آشپزی، کامپیوتر، شنا،
مهارتهای زندگی، خانهداری و ... بهرهمند شوند.
این بانوی جهرمی می افزاید: تمام سعی ما این است که نابینایانی که به دور خود حصار کشیده و گوشه گیر هستند را از حالت انزوا بیرون آورده و بتوانیم برای آنها کاری انجام دهیم.
وی امیدواراست روزی برسد که به کمک بهزیستی هیچ نابینایی منزوی نباشد و بتواند به استقلال و خودباوری برسد. روزی که در جامعه فرقی بین فرد بینا و نابینا نباشد چون این امکان وجود دارد.